دندون کوچولو
زندگیم سلام
دندون کوچولو مبارک عزیزم بلاخره مروارید ها خودشون را نشون دادن و دیروز کلا دستم تو دهنت بود و لمسش می کردم و کلی میخندیدم
وااااااااااااااااااای چقده ذوق کردیم من و بابا
خانمی دیروز واسه اولین بار با تلاش خودت از روی سینه بلند شدی و نشستی و بابا فقط واست دست می زد و می بوسیدت و تو هم فقط تلاش می کردی و همراه بابا دست بزنی اما دستات از هم رد می شد و هر سه تا می خندیدیم
بابا واسه تو حیاط یه استخر کوچولو واست گرفته که ظهر ها بری توش
وای که فقط ذوق می کنی و جدی دست و پا می زنی
یه خبر دیگه اینکه انگشت کوچیکه پا مامان شکست خیلی درد داشت اما خدا را شکر الان بهترم
هول شما بودم که برم لباس بیارم واست پام گیر کرد به در و واااااااااااااااااااااااااااااااااای ترقی انگشتم شکست
تو بیمارستان اشک می ریختم و نگرانت بودم که حالا چی می شه خدا را شکر که می تونم راه برم فقط نباید روی پای راستم فشار بیارم
دوست دارم عسلی یه دنیا
از الان در تدارک آش دندونی هستم
وقتی آماده شد عکساش را واست می زارم